امروزه سازمان‌ها به خوبی دريافته‌اند كه به‌منظور موفقيت در اقتصاد پيچيده جهاني و نيز ماندگاري در محيط رقابتي كسب‌و‌كار، به داشتن بهترين استعدادها نياز دارند. هم‌زمان با درك نياز به استخدام، توسعه و نگه‌داشت استعدادها‌‌، سازمان‌ها دريافته‌اند كه استعدادها منابعي بحراني هستند كه براي دستيابي به بهترين نتایج، نيازمند مديريت مي‌باشند. سازمان‌هاي هزاره سوم، از «سرمايه انساني» و «انسان دانايي‌محور» ياد مي‌كنند. توسعه و رشد منابع انساني در سازمان‌ها، به‌عنوان مهم‌ترين منبع توليد، راز ماندگاري و بقای سازمان‌ها تلقي شده است و مهم‌ترين معضل در عرصه كسب‌وكار، ديگر تنها موضوع فناوري نيست بلكه بهره‌مندي و بهره‌وري بيشتر از نيروي انساني هوشمند و سرمايه انساني مستعد، راز و رمز اصلي رويارويي و برخورد با معضلات و آسيب‌هاي كسب‌وكار مي‌باشد؛ به ‌طوري ‌كه در سال‌هاي اخير، متفكران و انديشمندان مديريت، از مفهومي به نام مديريت استعداد سخن می‌گویند. مدیریت استعداد، نشان‌دهنده نوعی تغییر پارادایم از مدیریت منابع انسانی سنتی، به مدیریت منابع انسانی نوینی است که دربرگیرنده توجه به نخبگان سازمانی می‌باشد. مديريت استعداد، مديريتی راهبـردي اسـت كـه به مواردی چون «شناسـايي نظام‌مند پست‌هاي كليدي، سـرمايه‌گـذاري بـراي رشـد کارکنان، شكوفاسازي استعدادهاي بالقوه کارکنان، كمك بـه کارکنان بـراي بهـره‌مندی از نقاط‌قوت و بهبود نقاط‌ضعف خود، بهبود فرايند استخدام و توسعه افراد با مهارت‌ها و توانايي‌هاي موردنياز براي مواجهـه بـا نيازهاي فعلي سازمان» می‌پردازد. مديريت اسـتعداد، داراي پنج مؤلفـه: جـذب، شناسـايي، توسـعه، بـه‌كارگيري و درگير كردن است و اطمينان حاصل می‌کند كه متناسب بـا اهـداف راهبردي سازمان، افـراد مناسـب در زمـان مناسـب و در مـشاغل مناسب در سازمان، مشغول به كار و فعاليت هستند. مدیریت استعداد، یکی از مهم‌ترین عوامل در تضمین موفقیت پایدار سازمانی است. افراد با استعداد، به عنوان منبع مزیت رقابتی پایدار، نقش بسیار مهمی در تحقق اهداف سازمانی دارند. مديريت استعداد فرايندي است كه به‌طور نظام‌مند، شكاف بين سرمايه انساني موجود در سازمان و استعدادهاي رهبري كه سازمان براي پاسخ‌گويي به معضلات آينده به آن نياز دارد را از بين مي‌برد. مدیریت استعداد، يك وظيفه نيست كه تنها با جذب افراد مستعد ميسر شود، بلكه جذب افراد مستعد، آغاز تلاش سازمان در فرايند مديريت استعداد است و باید به حوزه‌های شناسایی، توسعه و نگه‌داشت استعدادها نیز توجه ویژه‌ای داشت.  
بانک‌ها، یکی از نهادهایی هستند که بیشتر شهروندان، به نحوی از خدمات آنها استفاده می‌کنند. آنها، نوعی از مؤسسات خدماتی هستند که با نبض حیاتی اجتماع؛ یعنی اقتصاد، سر و کار دارند و می‌توانند با اعطای تسهیلات تولیدی، صنعتی و بازرگانی، موجبات توسعه صنعتی را فراهم کنند. اعتمادآفريني، خلق‌انديشي، صداقت و رازداري و داشتن کارکنان فرهيخته، باهوش، توانا، صادق و متخصص، مأموریت اصلی اکثر بانک‌‌ها می‌باشد؛ بنابراین این کتاب، به عنوان راهنمای عمل برای مدیریت استعداد در نظام بانکی، ارائه شد تا مدیران و کارکنان با فرایند مدیریت استعداد آشنا شوند، این فرایند در بانک‌ها نهادینه شود، افراد شايسته، با مهارت‌هاي مناسب، در جايگاه مناسب شغلي قرار ‌گیرند و در جهت دستيابي به اهداف استراتژیک بانک، گام بر‌دارند. در حقیقت، داشتن مدلی منحصر به بانک‌ها برای مدیریت استعداد و مبتنی بر دانش جدید، احتمال دستیابی به اقتصاد پایدار و واقعی را افزایش خواهد داد.
از این‌رو، در نوشتار حاضر، در پی پرداختن به موضوع شناسایی، جذب، توسعه (آموزش) و نگه‌داشت استعدادهای نیروی انسانی در نظام بانکی و ارائه الگویی مناسب برای آن هستیم.